متون ادبی

سه مورد ترس حرص جهل را بعنوان مثلث شر میتوان باعث نابودی تمدن و جوامع

کنونی دانست .

اگر چه هرمورد را به تنهایی قبلا برای نابودی فرد و جامعه مطرح کرده اند

اما این سه مورد را میتوان مشگل جوامع کنونی معرفی کرد.

پیرما گفت

پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت

آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد

اشاره بر یکی از ستونهای اعتقادی عرفا نظام احسن آفرینش

دعوت حافظ از آنان به بخشش و بزرگواری و عدالت

آفرین:به معنی منفی بکاررفته

پذیرش اینکه جهان از هر لحاظ در حال تغییر است

مخالفت با جبر

آفرینش و تحول و تغییر ادامه دارد

مسامحه پیر

19/10/88

به نام خدا

                                                                                                                                                فرعون شیطان تاریکی بدی وشردوزخ و

حق پادشاه خوبی                                             جهنم نگرش حیوانی

                                                                  کفرلشگر غم

خدا روشنایی خیروبرکت فضای بینهایت                            فضای کم بودگی

بهشت ایمان نگرش انسانی و پربودگی             بیماری روحی و جسمی عصبانیت و خشم

سلامت روحی و جسمی و آرامش                     گریه وملامت و سرزنش

                                                             خود و دیگران جنگ و

شادی خیرونیکی بکاربردن کلمات زیبا                   دشمنی و کینه نفرت

                                                           لجاجت بدبینی و بدزبانی

صلح و دوستی و عشق وادب            بی ادبی و خودخواهی وغرورفریب و

رعایت حال دیگران دگراندیشی            دروغ ریا و تزویرو نیرنگ مردم آزاری

صداقت و راستی و خیرخواهی           آبروریزی و نانبری منفی بافی تهمت و

مردم داری و کمک به دیگران

و رازداری                                       ترس و غیبت و بی احترامی

مثبت اندیشی ابراز وجودوشجاعت

احترام به همگان                                 به همه جهانیان خشونت یاس وانتقام

و موجودات سبروسکوت

بخشش و

محبت وفاداری                               حسادت فضولی تحقیر

                                                       پیمان شکنی بزرگ نمایی

عشق افزایندگی جنبش امید

سعی و تلاش و پیشرفت                              ستم و ظلم استبداد

                                             و بی بندوباری غیرقابل   اطمینان بودن

راهنمایی و هدایت صمیمیت                    حق کشی طمع وحرص

                                                تغلب و تقلب خست و   فرصت طلبی

تعهد و مسئولیت پذیری

قناعت عدالت آزادگی

شکیبایی

صراط المستقیم=راه راست و درست         وسوسه وکاهندگی اعتیادوجنگ

حق

بخشی از سامانه خیر و شر

توانابرلبه ی تاریکی و روشنایی نمی ایستد

و این موضوعیست سترگ سمت راست حق و حقیقت است  آنچه مربوط به گفتار گفتاری است

آنچه انجام دادنی و عمل کردنی است و آنچه ذهنی و درونی و اندیشه ایست گفتارو کردارو پنداراست که نیک بایستی

ای کاش در جوانی بیشتر بلا به سرم می آمد تا تجربه بیشتری بدست می آوردم برایم دعا کنید تحمل این ضربه ی سنگین را داشته باشم .   دروغ بسرانجام خوشی نداردایمان و شرف و شادی را از بین میبرد حکم قانونست  و درس تاریخ

به جهان نگاه کن به جوامعی که دچار ابتلا میشونددر مقیاس کوچک و بزرگ

خدایا زبانم بریده بادجامعه ای که وارد عصر مدنیت میشوداگر اخلاق را نیاموخته باشد هیروشیما میشود.برای شهرت ثروت ومدرک راه درست را برویم

آیا برای انسان شدن هنوز در س خوشنویسی میدهند؟ادب مرد به از دولت اوست

 انسان شدن بودن و ماندن رفیع ترین افتخار محسوب می شود.آیا برای رسیدن به شهرت ثروت مدرک ؛ایمان و شرافت ؛همه چیز را فراموش کرده

به هیچ چیز پایبند نباشیم؟ .از سویی عشق برای رساندن ما به فنا فی الله و انسان شدن است آتشی که خوشایندترین موهبت است .آتش از مطهرات است پاک و پاک کننده . جدا شدن از بدیها و باتلاق گناهان چون مردم آزاری و دیگر بزه کاریها

دشواراست خواسته و ناخواسته ؛ ممکنست کشتی شکسته گردی وگرفتارطوفان سیاهی یا حکمتی برای بهترشدن

ماه رمضان در پیش است در این ماه دشمنی ها را به دوستی مبدل سازیم

ومحکم از اهل یمین گردیم و از نفرین و گناهانی که برخود آویخته ایم رها شویم

که آخرت همه ما وابسته به عملکردما در دنیاست اگر ناحقی در نزد ماست

به اهلش بازگردانیم و اشتباهاتمان را درست کنیم از رنجهایی که ما رادر برگرفته آزادشویم شاید معنی ی صراط مستقیمی که در نماز میخوانیم این باشد که ما را به راه درست و راست به درستی و راستی هدایت بفرما الهی آمین . از قلبها میپرسند از روشنی و پاکی آن نه از مال و فرزند و ...

همه فانی هستیم و بازگشت همه بسوی خداست و هرچه ما را رنج میدهد خدایی و خیر نیست نتیجه ی ثروت مادی و معنوی ما خوشبختی ای برای خودمان و دیگران دربردارد؟ مضامین بسیار ساده و تکراریست اهل بهشت میخواهی باشی ؟سعادت دنیا و آخرت را میخواهی ؟اهل یمین باش اتفاق بزرگ و قهرمانی اینست

در هوای زنده یاد حسین پناهی

لطفاَ مزاحم نشید

آیات بی کلام درسایهء سکوت شب می گریزند

کی میگه خودکشیه پرستوها توی تورشب اختیاریه

کی میگه راه رفتن روی یه خط تکراراجباریه

مزاحم نشو

بخدا ما نبودیم ازبطلمیوس بپرس

که چرخ ماشینش گندست وروزیاشب

توی جادهءباریک زندگی

باصد و هشتادتا سرعت دورمیزنه وهیچ شنل داری

دماغشونمیشکونهً!  شما میشکونین؟ 

منم میخوام همه طلاداشته باشن

نه نه توی این دریای متلاطم افتادن

بعد خواب وبیداری وکویروجنگل وروداختیاریه  !

  شنا بلدی؟ گریه کنی یا بخندی کلی حال میده

نشکن نشکن

بیا بریم تو خواب سُها خانوم ببینیم تًهٍش عروسیه؟

آخ  اگه راس راسی باشه

راهٍشَم روشنه

؛منو نگاه کن صدا به صدا میرسه؟

آبا که گلالن توی هوا چی ریختن که این بعدازظهرجمعه مخ من جرقه زده؟

آقا بخداما نبودیم    

هیچ دلم نمیخواد دوباره بیرونٍ کلاس واسم 

بدون اینکه هیچکی بپرسه

مرگت چیه؟    

 دورمی زنی؟

گفتم مزاحم نشو  

  آشناست قهر نکن دستٍکم زیرچادرعروسوبگیر!

یا زیرتابوت تنهاییٍه منو

قول میدم سنگین نباشه

فقط هُلش بده تا خط جام شراب

ان شاءاله عروسیت صدای پارس سگ نباشه!

گفتی که خدا شفام بده! 

مرسی از دعای خیرت  حالا هردومون میریم بهشت

تو بخاطراینکه خیرت میرسه  

 منم بخاطراینکه کله ام پوکه

گفتی نه بامن دوست نٍمیشی؟

خودموخسته نکنم

همهء مردم شهرلنگندوَقبلٍ قرن بیسته وَدٍربازترس داره!

ممکنه همه چی تقلب بشه!

آخه من که پا ندارم

اگه اینجا زمینگیرشدم برا بازی یه پای ثابت ندارم

، دوربزن  دوربزن

بخوای نخوای عاشقت میشم    

حیرونٍ موی پریشونت میشم

روی دوستیه من حساب کن

 خورشیدوبرات به رقص میارم

ماهٍ اخموروگوشوارت میکنم

یه سازبرات میخرم

که واسهء گلهای ویلای شمال ترانه بزنی

تاروی دریا ازحسودی سیاه بشه

راسی تَهٍ دریا خیلی خطرناکه ?

خٌب  آره مرواریدم داره!

اما به چه دردی میخوره

بیا بشین توآفتاب

ای وای الانه که دٍماغموبشکنه! 

 خیالت راحت من آروم میچکم

تا تورو سفیدپوش کنم؛

تا دوباره ازدستای توسوی توپربکشم؛

 دلم میخواد یه دوست خوب داشته باشم؛ 

یکی که مهربون باشه

خسیس نیستم؛

اما دوستیش برای گرفتن مدادتراشم نباشه

 بامن تراخدا دوست میشی؟

تنهام

 َ شایدتهٍ کوچهء تنهایی که خیلی تاریکه،

یه دوست با یه سبد سیب آبدارٍ سرخ واساده باشه،

شایدم بقول توباخنجری که اینروزا از تهمت وافترا ساختن

واز ترس َدسٍ هَمَس یه خفاش

انتظارمومیکشه،

نمی دونم با این دل غافل چه کنم

که امیدش به سرنوشت  ابر بازیگوشٍ  که کویرش آسمون آبیه بزرگٍ و ٍمثٍه بچه ها دنبال پروانه هاست

آخ اگه پروانه ای باشه

اسیریه چاه نادونی نباشه

، دستای خالیموبا دستای گرمت پرمیکنم

اٍی دلخوشکنکم ٍنمیگی آره؟

نفسم گرفت منو نگاه کن صدا به صدا میرسه؟

بازم قهرکردی؟لابدعقلت زیاده که میترسی ؟

نکنه زشتی ؟معذرت میخوام دوست من ،

آخه خیلی آنتیکم

صدسال یه بار توویترین میزارنم  

  راستی توورزشکاری؟

تورو روزی هزارباروقتی طلوع میکنی

حالا که منواز جا سازواسهء دو سه روزدر آوردن قهرمیکنی ؟

همتت موشکی نه مثه هیژده شهرقفقاز!

ای کاش در دوستی بشه باز

خورشیدخانوم دلت روشن با شناسنامه وکارت ملی میام!

گرچه منوحدوداَ میشناسن

چی؟مَنٍ مسخره خودم دوربزنم!

درغگو ودزدونامرد نیستم ازسیدا بپرس!

اگه بودم تنها نبودم!

کی میشه ببینیمت؟

بی تو که صبح، حتی زندگی معنی نداره،

مردهء صلح وآزادیم

بجنب داره صبح میشه

منو نگاه کن چه صدابه صدابرسه چه نرسه

میای بیرون؟

فقط بگو آره یا نه،تا مثه هرروزسرموسفت

به شیشهء اتاق نچسبونم وقطره های نورو

باصورتم لیس نزنم

آره یا نه؟

کاشکی دنیامونورنگی میکردی دورمیزنی؟

بخدا ما نبودیم  

که دلمونم غلط کرد که هوایی شدو وسوسه زد

هوس مهتاب وگل ترانه وشراب کرد

بیخیال برو رد کارت نه شیر شتر نه دیدار  عرب......

خوش انصاف !  بنده خدا نقاش ؛توی شیش وبش یافتن لیاقت دوقله

که چهارفصلشون یکی باشه

ومنظره اشون یکی بشه

از این همه عدالت؛

رنگا روقاطی پا طی رو بوم ریخته

 وبه دور باش و

کور باشی سرهر ورودی یه خیاط کور

با خطکش ومترش همه رو قد میزنه ؛

لباس دامادی میدوزه؟

کت جادویی چی؟ خب شاید!!

اما سعی کن صاف واسی

چون تا بحال یا خیلی بلند یا خیلی کوتاه اندازه زده  

من نمیخوام این جنس سخت سیاه ارزونیتون

 من از اولشم مجرد بودم دامادیشم مال خودتون

آهایی کوتوله خودتی  خطکشتو  بردار

بهشت وجهنمی که یه کورمیسازه شادی وغم نداره

 بیخیال بردار

آخه دور زدن بیرحمیه

مثل شکستن شیشهء عمر دیو

 شایدم حکایتعقاب وکلاغه

؛پامو بزارم روی گازوسرعتو زیادکنم؟

ولي حواست باشه

 براي ديدن گل روتون

حتما يك روز ميام شهرتون

اينقدر به پاي شما گريه ميكنم

كه ميوه عشقت از مريخ برق بزنه

اونوقت مثل شاهزاده ها ستاره بشمري

خورشيد بچيني کسی هم نق نزنه

نميدونم برات سوغات چي بيارم

 شايد يك كلام يا يك نگاه باشه

نگاهي بجا مونده از نوازش مادر باشه

یا دوستت دارم پدرباشه

يعني عاشقانه وپاك نگاهت كنم

بگم دوستت دارم

اين گاري زئوس گيز گيز ميكنه

کی عروس و سوار مترو میکنه؟

حامدرحمتی (اراکی اربابی

پنج اصل اصولی را پاس بداریم

آزادی؛عدالت؛امنیت؛استقلال؛صلح

 این پنج اصل در شعرتوسط بسیاری از شاعران  به همراه مفاهیم تاریخی از عشق بکار رفته است.

ترجیع بند در اشعار کلاسیک کاربرد داردودر شعر غیر کلاسیک  با همان اصول منطقی در رباعی با ظرافتی بسیار بکار میرود .که قبلا توضیحی با نام برگردان

داده شده است. لحن رباعی سپید نمیشود منظور این بوده با تمامی هنرمندی در استفاده از پیشینه ادبی تفاوت بسیاراست

تکراردر ابتدا و انتهای ابیات ومشاهده ی ترجیع بند و ساختار منطق صغری ؛کبری محمول و موضوع حجت ودر انتها انتاج یا نتیجه  استخراج و تولد اندیشه و بیان احساسی روشن . در اشعار هدفمند

 شاعر در پختگی کامل از تمامی ی وجوه

در شعر احتماعی عرفانی و فلسفی و...

استفاده میکند.

. انسان از روی بسیاری از پلها برای رسیدن به مقصد خواسته و ناخواسته عبورمیکند

پل اعتمادو اطمینان که به دوستی می انجامدوپل عقل و عشق وخردکه آزادی و صلح و آرامش را در هر حالی به ارمغان دارد

فقر؛ثروت ؛جوانی ؛پیری ومرگ که گویی خوابی زیبا و خوش است و امیدی دوباره در مشیت و شفقت پروردگارارزانی میدارد

وشکست این پلها که همه ی آنها یکی هستندآدمی را به تحقیرشدن ؛سرزنش و یاس وسراسیمگی و ترس که جهنم است سوق میدهد

خداوندا پل ایمان حق صابرین است که در هر موفقیتی در حضورابدیت ازنورآکنده شوندونورهمه ی خوبی هاست خداوندا بندگان خوبت را

همراه ما گردان و برما رحم کن و سپاسگزاریمان بیاموزو از تحقیر شدن بدوردار

پرنده ی آتش         حامد رحمتی