يك پرسش

ميداني چرا  بر روي آتش در نگاه همگان راه
ميروند؟

ميداني تموج درختي از ريشه تا برگ درجنگل خاموش يعني چه؟

ميداني چرا گه گاه مست پياله را ميشكند؟

با سلام وعرض احترام تلاش ميكنم به اختصارتوضيحي براي اين نوشته بنويسم
سبكهاي ادبي ومكتبهاي هنري آن مواردي نيست كه فقط  در فرهنگها نوشته شده است وشناسايي آنهافقط منوط به مثلا سبك عراقي يا خراساني يا رمانتيسم نيست هنرمندبا رعايت مواردوشرايط بسياري براي خلق يك هنراز با هدف بودن يا بي هدفي؛ با فلسفه يا بدون فلسفه مندي بسته به شرايط فرهنگي  وتاريخي  پيامي را با حذف يا تغييراصول ابزاراقدام به آفرينش ميكندونگاهها را به آن معطوف ميدارد
وگاه براي به تفكروا داشتن بيننده اثري را خلق ميكندتا بيننده فرافكني نمايد
به هر وجه سوالي حتي با  به كاربردن جمله وعلامت سوالي در بين نيست البته نكته ظريف در تفاوت معني ومفهوم  كلمه پرسش وسوال است اين تابلو از بيننده درخواست ميكندكه جستجووكاوش نمايددرچگونگي وچرايي سلوك انسانها ونتيجه ودستاوردآنها درهمسويي و تعامل وتقابلشان با قوانين طبيعي وغريزي وفطري وذاتي خودوجهان هستي وخواستن تغييرات وايجاد آن درهمه سامانه ها از عارف وفيلسوف تاعاشق كه رهروان راه انسانيت هستنداين مسئله را بگونه اي نشان داده اندوتوانستنها را به رخ ميكشندتغيير در كل وجزء هرموضوعي مد نظر انسان از ازل تا ابدبوده وخواست بشربوده است واين روندادامه داردوچرا ادامه داردوتا به كجا؟آنچه بدان تاريخ ميگوييم راهي رفته وتجربه شده است به قول خيام مست كه انسان عاشق است آيا به جبرويا اختياربايستي وقتي كه سامانه به حد اعلاازهرنظررسيد آن را به كناري نهدوبصورت ساختاري درآوردورنگ گذشته به آن بزندوانسان نبايدغرق
جزئيات وفرايندشودبا همه اينكه مهم هستندنتيجه درس خواندن وطي طريق وخواستن ها وشكستنهانيز مهم است ما مي آموزيم كه ديگرگونه باشيم انجام هر عملي نهايتا ما را بايدبه نتيجه اي رهنمون گرددوانسانها از تكراركه ماندابي ميگرددوپس از گذشت زمان پاسخگوي نيازهايش نيست گريزان است.ازدوستان متشكرم