هر که را اسرار حق آموختند مُهر کردند و دهانش دوختند

اهميّت حفاظت  از خود وسكوت خود

        1 ـ اسرار به مثابه خون در رگها

        2 ـ دژ نفوذ ناپذير

حـفـظـ سكوت وراز به دژى استوار مى ماند كه انديشه قوى و طرح پيروز را در ميان خود دارد. از ايـن رو خـود دانسته هابـايـستى در جاى امن و غير قابل نفوذ قرار گيرد تا از خطر افشا مصون بماند.

اگر دانسته هالو برود و يا افشا شود، پيروزى نيز از دست رفته است.

3 ـ نكوهش افشاگرى

شـرورتـرين افراد كسانى اند كه زبانشان را حفظ نمى كنند و آنچه از اسرار مى دانند براى ديگران بازگو مى كنند.

4 ـ راز، داري شما را از تهاجم و غافلگيري حفظ ميكند

5 ـ افشاى راز، گناهى سنگين تر از قتل

6 ـ سكوت رمز وفاداري

، آن كس موفق ميشودكه مدّتها از گفتار نابجا دم فرو بندد.

انسانهاي بزرگ نخست ده سال تمرين سكوت مى كردندتا شايستگي اموربزرگ يابند

7 ـ محافل دوستانه

سخنی در نهان نباید گفت, که بر انجمن نشاید گفت

شاعر مى گويد:

زنهار مكن تكيه كلّى بر يار

راز دل خود ز دوست پنهان مى دار

روزى شود كه دوست دشمن گردد

برگردد و دشمنى كند آخر كار

8 ـ افشاي راز و سر تمام فرايند زندگي را مختل ونتايج را هم رنج آور ونابودميكند

9 ـ شكست در همه زمينه ها برايتان دارد

كليدهاى فاش شدن اسرار

      چه چيزهايى موجب فاش شدن اسرار مى شود؟

ما بی تو تا دنیاست دنیایی نداریم

چو سنگ خاموشیم و غوغایی نداریم.

به وقت مناسب سخن مى گويند و به موقع سكوت مى كنند.

1 ـ پرحرفى

پرگو، بر خـود و زبـانـش مـسـلّط نـيـسـت. پـيـوسته دوست مى دارد حرف بزند و از هر درى سخنى بگويد.

خمش باش خمش باش در این مجمع اوباش

مگو فاش مگو فاش ز مولی و ز مولا

      كسى كه زياد حرف بزند، خطايش بسيار است.

گفتن هر سخنى در هر جا

نبود شيوه مردان خدا

هر سخن جا و مقامى دارد

مرد حق حفظ كلامى دارد

هر كه ز اسرار، دلش آگاه است

دشمن اندر پى او در راه است

هر كه از دشمن خود غافل شد

كار او بى بر و بى حاصل شد

حاصل كار دهد باد فنا

گفتن هر خبرى در هرجا

2 ـ غضب

خـشـم عـقـل و انـديـشـه را مـخـتـل مـى كـنـد. انـسـان خـشـمـگـيـن،بـدون راهـنـمـايـى عقل و انديشه عمل مى كند و زمام كارهايش را به دست احساسات و غرايز مى سپرد. در اين صورت انـديـشه و عقل، قدرت هدايت انسان را از دست مى دهند. آنگاه اين غرايز شعله ور و لجام گسيخته اسـت كـه انـسـان را بـه عـمل وا مى دارد واسراررا فاش ميكند

3 ـ جدل

در بحث و جدل، طرفين مى كوشند رقيب خود را مغلوب كنند و وقتى كار دشوار مى شود، چون هيچ كـدام نـمـى خـواهـد از صـحـنـه بـا شـكست خارج شود، بناچار تظاهر مى كند كه بيشتر از طرف مقابل، معلومات و اطلاعات دارد تا بر او فخر فروشى كرده، شوكتش را در هم شكند. لذا سكوتش را برهم ميزند و دستش را رو ميكند

4 ـ اطمينان به ديگران در بیان اسرار وحرف زدن

گاهى بر اثر اطمينان به ديگران، بعضى ازسخناني را كه نبايد آشكاركندرا ميگويد.

5 ـ طمع ديگران در دانستن

بى شك، اكثرادر پى كسب اخبار و اطلاعات هستند و طمع وكنجكاوي بى جايي نيست، زيرا روزگار را چنين ميگذرانند. همچنان كه ما مى كوشيم اسرار ديگران بفهميم، آنان نيز مى كوشد اسرار ما را كشف كند.

6 ـ موارد ديگر

كـوتـاهـى و عـدم دورانـديـشـى ؛ گـاهـى انـسـان بـر اثـر سهل انگارى و عدم احتياط،اسراررا لو مى دهد.

در ادامه .......

ملاكهاى اساسى نگهباني  از سكوت اختياري